وبلاگ تیفوسیهای پرسپولیس ایران (OnlyPersPolis)
می بینید همه چیز چقدر ایدهآل است؟ احتمالاً اگر مسعود خان چند ماه دیگر سرکار باشند، مشکلات مربوط به تورم و هدفمندی یارانهها و مهاجرت نکردن تهرانیها به خارج از استان هم حل خواهد شد!
1) امروز و در پی تداوم هراس انگیز اشتباهات داوری، مسعود عنایت در حالی در تیررس انتقادات شدید و شدیدتر قرار گرفته است که شاید در فضای احساسی جاری، بسیاری از معترضان و مخالفان رئیس کمیته داوران، از خدمت بسیاربزرگ او به جامعه فوتبال غافل مانده باشند.
اتفاقهای گوناگون، معمولاً ابعاد مختلفی دارند و درست به همین خاطر است که خیلی مواقع، واقعیتهای پنهان در دل یک حادثه، به راحتی نادیده گرفته می شوند.
2) علی دایی بعد از سالها، مشکلاتش با دستاندرکاران صبای قم را فراموش میکند و در حمایت از عباس مرادی، قائم مقام صبا را بابت پایمال شدن امتیاز این تیم مقابل مس کرمان، صاحب حق می پندارد. بعد از این داستان است که دایی ممنوع المصاحبه میشود و این بار به معنای واقعی کلمه «معجزه» رخ میدهد؛ دشمنان قدیمی یک به یک از راه میرسند.
علی کریمی، علی دایی را اسطوره قابل ستایش فوتبال ایران قلمداد کرده و مجازات او را به سبک خودش، شدیدا زیر سوال میبرد و کمی آن سوتر، محمد مایلی کهن به زبان می آید که «اگر قرار است من و دایی حرف نزنیم، آقایان هم نباید حرف بزنند.» باور کردنی نیست، اما همین که محمد مایلی کهن- که سر کلاسهای مربیگری فدراسیون حتی آرم پوشاک دایی را هم روی پیراهنش تحمل نمیکرد- در یک جمله از عبارت «من و دایی» استفاده میکند، اتحادی تاریخی است که بی گمان بدون شاهکارهای مدیریتی مسعود عنایت و صد البته همکاری تحسین برانگیز سایر مسوولان فدراسیون فوتبال، حتی قابل تصور هم نبود.
این آخری هم که البته جای خودش را داشت؛ وقتی کنگانی بعد از بازی شاهین و استقلال گفت «آقایان دایی را جریمه میکنند، اما کار خودشان درست نمیشود» ناخودآگاه یاد حساسیتهای رخ داده بین پرسپولیس و شاهین، بعد از بازی برگشت لیگ قبلی و سخنان احمدپوری در برنامه نود افتادیم که حالا تحت لوای اعتراض به یک سؤ مدیریت کم نظیر در ورزش ایران، کاملاً به باد فراموشی سپرده شده است.
دست شما درد نکند جناب عنایت؛ الحق که «سازمان ملل» هم نمی توانست این همه دشمنی را در کمترین زمان ممکن، یکجا جمع کند! 3) به احتمال فراوان، فدراسیون فوتبال ایران همچنان به لجبازیهایش ادامه خواهد داد. شاید عدهای محروم شوند، سعید بخشیزاده بعد از شاهکار ستودنی «استقلال- شاهین» برای داربی بعدی تهران کاندیدا شود و مسعود عنایت مصاحبه تند جدیدی علیه منتقدانش ترتیب بدهد.
دور از همه این بیتفاوتیها و خوش باشیها اما، جنایتهای کاملاً حرفه ای در جریان است؛ برخی تیمها به بی رحمانهترین شکل ممکن تاوان گناه ناکرده شان را پس میدهند، فضای تشنج و بد گمانی و عصبیت به فوتبال باشگاهی ایران سایه میاندازد، اعتبار داوری فوتبال ایران سیر قهقراییاش را با سرعت افزونتری ادامه میدهد و البته در سایه بیدرایتی مسوولان امر و به یک چوب راندن همه نقدها و عرضها از سوی ایشان، تبهکاران احتمالی با آسودگی خیال به زد و بند و همکاریهای کثیف ادامه میدهند!
این «ناله»ها هم البته حکم همان فریادهایی را دارد که هرگز به هیچ کجا نمیرسد. گله از رییس ضعیف کمیته داوران فدراسیون فوتبال را کجا باید ببریم؛ پیش رییسی که اصولاً و اساساً توی «باغ» تشریف ندارد و وقتی سخنی از سفر احتمالی مارادونا به ایران میشود، همکارانش به افکار عمومی اطمینان خاطر می دهند که «نگران نباشید، کفاشیان مارادونا را دیگر میشناسد» یا نزد رییس سازمانی که دستورش برای کاهش نرخ بلیتهای ورزشگاهها سه ماه بلاتکلیف بود و تا زمان تهدید به کسر بودجه، راه به جایی نبرد؟! 4
) وقتی نکات منفی آزارمان میدهد و در عین حال کاری از دستمان ساخته نیست، میتوانیم خودمان را با جنبههای شیرین ماجرا سرگرم کنیم؛ درست مثل اینکه سوتهای خندهدار و پرچمهای فرحبخش دوستان داور، علاوه بر اتحاد تاریخی دشمنان در فوتبال ایران، حالا باعث می شود رضا غیاثی تندخو که در دوران ریاست خودش بر کمیته داوران به ندرت از این ناپرهیزیها کرده بود، زبان به سخن بگشاید و به جای عنایت از بوشهریها «عذرخواهی» کند! می بینید همه چیز چقدر ایدهآل است؟ احتمالاً اگر مسعود خان چند ماه دیگر سرکار باشند، مشکلات مربوط به تورم و هدفمندی یارانهها و مهاجرت نکردن تهرانیها به خارج از استان هم حل خواهد شد!
بله آقایان؛ اگر از زاویه ای دیگر به داستان اشتباهات مکرر در مکرر داوری نگاه کنید، در خواهید یافت که مسعود عنایت - احتمالاً ناخواسته! - لطفی بزرگ به فوتبالیها کرده و بعد از مدتها انشقاق و از هم گسیختگی، آنان را زیر یک چتر جمع کرده است. آیا این، برای فوتبالی که هر روز عدهای در آن با شمشیر زهرآگین حکام، علیه عدهای دیگر یورش می برند، خدمت کوچکی است؟!